صد سال تنهایی- گارسیا مارکز
280kr 230kr
توضیحات کوتاه
2 در انبار
گابریل خوزه گارسیا مارکِز ( ۲۰۱۴– ۱۹۲۷)، نویسنده کلمبیایی برنده نوبل است.
«صد سال تنهایی»، مشهور ترین و به عقیده بسیاری بهترین رمان مارکز است. این کتاب در مدتی کوتاه شهرتی جهانی پیدا کرد و به ۲۷ زبان ترجمه شد .
به اعتقاد بسیاری او در این کتاب سبک «رئالیسم جادویی» را ابداع کرده است؛ داستانی که در آن همه فضاها و شخصیتها واقعی و حتی گاهی حقیقی است اما ماجرای داستان مطابق روابط علی و معلولی شناخته شده دنیای ما پیش نمیرود .
مارکز در این رمان وضعیت جغرافیایی و آداب و رسوم بومیان سرخپوست امریکای لاتین را به خوبی تصویر کرده است؛ گویی آیینهای در برابر ملتش گرفته تا همه ویژگیهای آنها را بنمایاند.
داستان «صد سال تنهایی» در یکی از شبه جزایر کارائیب و به طور کلی در کشور های آمریکای جنوبی آغاز میشود. این کتاب داستان زندگی 66 نسل از خانواده ای را نقل میکند که در دهکده ماکاندرو زندگی میکنند .
داستان از صحنه اعدام سرهنگ اوئرلیانو بوئندیا آغاز میشود که رو به روی جوخه اعدام ایستاده و خاطرات گذشته اش را مرور میکند . سرهنگ به کودکیاش میرود ، زمانی که در سراسر ده، فقط 20 خانه خشتی بود.
ماجرای پدید آمدن دهکده ماکاندرو این گونه است: وقتی خوزه آرکاردیو بوئندیا واورسلا با هم ازدواج میکنند، زن جوان که میدانست حاصل ازدواج خاله اش با پسر دایی خوزه، بچه ای با دم تمساح بود، از بچه دار شدن میترسید. اهالی ده خوزه را بابت این مسئله مورد تمسخر قرار می دادند. خوزه که از این مسئله عذاب میکشید، یکی از دوستانش را که خروس باز بود، برای دوئل دعوت میکند.
به دنبال این دوئل، خوزه دوستش را میکشد و پس از آن وی خود را لایق طرد شدن میداند و به این ترتیب با اورسلا ، همسرش و تعدادی دیگر از زوج های ده که از بچه دار شدن میترسیدند، مهاجرت کردند.
پس از 14 ماه ، اورسلا و خوزه صاحب فرزندی می شوند که هیبت تمساح نداشت ….
بعد از چندین ماه آوارگی، یک شب خوزه در خواب میبیند که در همان مکان، شهر بزرگ و زیبایی با دیوار های آئینهای بر پا کردهاند …واین گونه آن دسته افرادی که به دنبال عذاب وجدان از محل زندگیشان بیرون آمده بودند، ده زیبای ماکاندرو را بنا کردند.
اولین اختراعی که به ماکاندرو وارد شد ، آهن ربا بود . خوزه آرکاردیو بوئندیا ، پدرآئورلیانو ، زمانی ریاست دهکده را برعهده داشت ، اما با گذر زمان ، به موجودی خیال باف تبدیل شده بود که تمام دارایی خانوادهاش را با خرید آهن ربا برای یافتن طلا و دوربین و نقشه جغرافیایی به باد داده بود. به همین دلیل تمام بار مسئولیت خانواده بر دوش همسرش اورسلا ، و فرزندانش بود .
او دوستی ویژه ای با ملکیادس دارد،
اطلاعات بیشتر
زبان | فارسي |
---|
austin construction dumpsters
Time and Patience would bring the snail to Jerusalem.