گروهی از صاحبنظران در حوزه فرهنگ و جامعه ایرانی،به «انباشت تجربه تاریخی» که خود، ثمره ایده پیوستگی تاریخی است معتقدند و عدهای نیز بر این اعتقادند که در تقابل با انباشت تجربه تاریخی، ما در ایران دچار «گسست تاریخی» و تکرار تجربههای قبل هستیم؛ نظریه «جامعه کوتاهمدت»، ماحصل همین تفکر است که برآمده از بررسی فرهنگ، شخصیت و خلقیات ایرانیان در تاریخ است. براساس نظریه جامعه کوتاهمدت، جامعه در فاصله دو دوره کوتاه، تغییرات اساسی به خود دیده و به این ترتیب تاریخ آن بدل به رشتهای از دورههای کوتاهمدت به هم پیوسته شده است.
…………………………………….
جستوجوی ناتمام برای دستیافتن به فضای معماری و مأمنی و شهری دیگر، سراسر تاریخ سرزمین ایران را آکنده از امیدها و بیمها ساخته است. ایرانیان در فرایند تحول مدنیت، همواره آرمانهایی را پیشرو داشتهاند و در پی ساختن فضا و مأمنی با افقی روشن بودهاند لیکن بحران از زمانی آغاز شد که خبر آوردند در آن سوی دنیا اتفاقی روی داده که حاصل آن شهری بهتر و زندگیای برتر برای مردم است و جامعه برای دستیابی به آن رؤیاهایی را به ویژه در دوره معاصر در سر پرورانیده است. این امر در دوره پهلوی با جاذبه شهرنشینی و مهاجرت، جامعه را با واژگونی رؤیاها و بحران مدنیت مواجه ساخت. اقدامات حکومت پهلوی در اصلاحات اقتصادی و اجتماعی جامعه،بعضاً تأثیرات مستقیمی بر کالبد و شاکله معماری شهرها و روستاها گذارد لیکن عمدهترین و عمیقترین تأثیر آن، تغییر نگرش و تغییر در رؤیاهای جامعه ایرانی نسبت به گذشته خود بود.
رؤیابینی مخاطب ایرانی، او را گرفتار کشمکش حیات درونی و بیرونی خود ساخته و تحقق نیافتن رؤیاهایش در جهان پیرامون، باعث بروز گسستی منفعلانه در وی گردیده که این گسست، ایجاد تنش درونی را در مخاطب ایرانی معاصر سبب شده است.
در چنین شرایطی «معماری» نیز که بعد از «زبان» (یا به مثابه یک زبان بیانی)، مهمترین مظهر فرهنگ و «ظرف زندگی» است، متأثر از بحرانهای فرهنگی، دستخوش تحول و بحران گردیده است. نوعی هیجانزدگی، عدم قطعیت و کثرتگرایی (کثرتزدگی) در آثار معماران دیده میشود و جایگاه معماری، به ساختمانسازی و سرِهمسازی واگذار شده است. به تعداد تکتک افراد،نگاه به معماری، معیار برای سنجش، سلیقه و خواست برای ساخت وجود دارد به گونهای که حرف اول در معماری معاصر«متفاوت بودن»است.
عرصه معماری و صحنه شهرهای معاصر ایران و بهویژه شهرهایی چون تهران، مملو از طرحهای توسعهای شگفتآور و متفاوت با قبل و متفاوت با دیگران است. حاکمیت تفکر کوتاهمدت با ویژگیهای رؤیابینی و توسعهگری، موضوعی ثابت است که هر روز به رنگی نو در میآید و در عین پایان یافتن تولدی نو خواهد داشت. در نوع جدید ساختوساز، معماری در مفهوم «کالا» و نه «مکان زندگی» و شهر در حُکم «انبار کالا» و نه «بستر مدنیت» مطرح میشود. ازهمین روی معماری ایران، در معرض تبدیل شدن به «معماری کلنگی» است.
افزودن به سبد خرید


افزودن به سبد خرید
افزودن به علاقه مندی ها
مشاهده سریع
مقایسه
ایران جامعه کوتاه مدت
امتیاز 5.00 از 5 1
399 kr
……………………………………………
اگر چه بارقههای امید در معماری ایران، در کوتاهمدت قابل رؤیت و اشاره بوده لیکن شخصیت و خُلق مردمان ایرانی، ناامنی ذهنی فوقالعاده و پیشبینیناپذیری آینده، نگاهی دراز مدت به زندگی و رؤیایی درازمدت برای معماری و شهر (به مثابه ظرف کالبدی زندگی) رخصت نداده و ماهیتی بیاعتبار به کیفیت بهینه معماری معاصر داده است. در تفکر کوتاهمدت، معماری قوام مناسبی نمییابد و شکل ثابتی به خود نمیگیرد و هر لحظه آماده تولید شکلی جدیدتر است.
ریشه اصلی وضعیت آشفته کنونی معماری در ایران، آشفتگی حاکم بر اذهان و رؤیاهای جامعه ایرانی و نسیان دانایی فرهنگی و نیز گسستها و گمگشتگیهای فرهنگی (گیجیهای فرهنگی) در جامعه ایرانی است.
جامعهای که «کوتاهمدت» بودن، ماهیت و ویژگی بارز آن است و سرعت، حجم و فرایند دگرگونیها در تعمیق و تشدید تحولات و بر رؤیابینی مدام و ناتمام جامعه، اثرات اساسی داشته و دارد به گونهای که در دوره معاصر بحرانزا بوده است.
منوچهر معظمیمرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی